دلم ...
دلَ م . . .
آخ . . . دلِ من !
دیگر با کدام لهجه ی بومیِ,
در این سرزمینِ پُر از دردهایِ زیر پوستی
دوستت دارم هایِ نم دار و مَلَس را زمزمه کنم (؟)
(بی نشان)
شب نوشت :
* قرارِمان باشد حوالیِ کوچه ی بن بستِ دلواپسی! . . . راستی ,ساعت را بُگذار همان ساعتِ صفرِ عاشقی !
* چه خوب میگه : من دیوونه وار , تشنه ی نوازِشم ! . . .( کمی ناز میخری بابونه؟!)
* مشق هایم را نمینویسم . . . کودکِ لجبازِ دلم هوایِ نوشتنِ -بابا آب داد - را ندارد . . . کاش درسمان می رسید به: - آن مرد آمد !- . . . روزی هزار بار نوشته امش آخر (!)
* من دلم , گاه بچه می شود (!)
دَری وَری نوشت :
» ببین دوستِ عزیز , اگه با دلم بازی کنی , ۳ هیچ می بازی! پس نکن بچه جان!دِ نکن!
» من که یادداشت هایِ طولانیِ وبلاگ ها را نمیخوانم و نظر میدهم! شما هم می توانید البته !
» شکستنی ام , لطفا با احتیاط حمل شود (!)
» وولــِک قِـــطـــــــار نِـدیـــــــدی ؟!(پشتِ یه مینی بوس با پلاک آبادان !) . . .اِندِ خلاقیتی عمووو!
برای پیوند نوشت :
گل هایِ باغچه . . .
همه دیشب شکفته اند . . .
از کوچه ی ما گذشته بودی ماه بانو؟!
(کاظمی)
نظرات شما عزیزان: